سوره فتح چهل و هشتمین سوره و از سورههای مدنی قرآن است که در جزء ۲۶ قرآن جای دارد. «فتح» نامیدن این سوره به دلیل آن است که در ابتدای سوره، از فتح مبین (پیروزی درخشان) سخن میگوید. محتوای اصلی این سوره درباره پیروزی نهایی مسلمانان، پاداش ایمان و جهاد و اخلاص، بخشش لغزشهای مجاهدین، هشدار به کافران و مسلمانان کاهل و در نهایت جهانی شدن دین خدا است.
آیه نخست درباره فتح مبین و آیه ۱۸ درباره بیعت رضوان از آیات مشهور سوره فتح است. در فضیلت قرائت سوره فتح آمده است، کسی که این سوره را قرائت کند، همانند کسی است که همراه پیامبر(ص) در فتح حضور داشته یا مانند کسی است كه با او در بیعت شجره بیعت كرده است.
داستانها و روایتهای تاریخی سوره فتح
برخی از داستانها و روایتهای تاریخی سوره عبارت است از:
اشاره به پیروزی در صلح حدیبیه. آیههای ۱-۳
عدم همراهی برخی اعراب با پیامبر(ص). آیههای ۱۱-۱۷[یادداشت ۲]
بیعت رضوان. آیه ۱۸
عدم جنگ مؤمنان و کافران در مکه پس از صلح. آیه ۲۴
منع کافران از ورود مؤمنان به مسجدالحرام و انجام قربانی بدون حضور در مکه. آیه ۲۵
رؤیای پیامبر درباره ورود به مسجد الحرام و انجام عمرة القضاء. آیه ۲۷
شأن نزول آیات نخستین
بر پایه روایت قتاده از انس بن مالک سوره فتح پس از صلح حدیبیه نازل شده است.بر پایه این روایت، پس از صلح حدیبیه، مسلمانان بدون انجام مناسک حج با قلبی اندوهناک به سمت مدینه باز میگشتند و گاه شک و تردید بر افراد ضعیفالایمان غالب میشد، فرشته وحی سوره فتح را بر قلب بر پیامبر فرود آورد؛ در همین حال چهره آن حضرت غرق سرور و شادمانی شد و فرمود اینک آیه و سورهای نازل شد که در نظرم از کران تا کران دنیا دوست داشتنیتر است.[۱۱]
آیات مشهور
دو آیه یکم و هجدهم سوره فتح جزو آیات مشهور و نامدار است.
آیه فتح مبین (۱)
مقالهٔ اصلی: آیه فتح مبین
«إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا﴿١﴾»
(ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى!)
مفسران درباره اینکه بشارت به فتح در این آیه به کدام پیروزی اشاره دارد، نظرات گوناگونی ارائه دادهاند؛ بیشتر مفسران از جمله: ابوالفتوح رازی، فیض کاشانی و علامه طباطبایی آن را اشاره به صلح حدیبیه دانسته و ماضی بودن کلمه فتحنا را قرینه بر پیروزی تحقق یافته که فقط منطبق بر صلح حدیبیه است، دلیل بر آن میدانند.[۱۲] برخی آن را به فتح مکه، عدهای آن را ناظر به فتح خیبر[۱۳] و بعضی آن را اشاره به پیروزی نهایی اسلام بر شرک و کفر[۱۴] و برخی از مفسران آن را اشاره به گشودن اسرار علوم برای پیامبر اسلام(ص) دانستهاند.[۱۵]
آیه بیعت (۱۸)
مقالهٔ اصلی: آیه بیعت رضوان
«لَقَدْ رَضِيَ اللَّـهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴿١۸﴾»
(به راستى خدا هنگامى كه مؤمنان، زير آن درخت با تو بيعت مىكردند از آنان خشنود شد، و آنچه در دلهايشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد.)
این آیه را گویای خشنودی خداوند از مؤمنان صادق در بیعت با پیامبر(ص) دانستهاند به شرط اینکه با کارهای پیامبر و اوامر او مخالفت نکنند. این آیه را بدین جهت که در آن از مؤمنان اظهار رضایت شده، «آیه رضوان» نیز نامیدهاند.[۱۶]
آیه تغییر ناپذیربودن سنتهای الهی
مقالهٔ اصلی: سنت الهی
سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا(۲۳)
ترجمه : سنّت الهى از پيش همين بوده، و در سنّت الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت.
برخی از مفسران از آیه استفاده کردهاند که حوادث تاريخى، جرقه و تصادف نيست، بلکه يک جريان و قانون جارى و از پیش برنامهريزى شده است که نامشان سنتهای الهی است و این سنّتها و قوانين الهى، فراتر از زمان و مكان و عقل محدود بشرى است و بر اساس آزمون و خطا نيست، به همین جهت جامع و بدون تغيير است و در طول زمان كهنه و ناكارآمد نمىشود. [۱۷]علامه طباطبائی در المیزان جریان حق و باطل و آثارش را و فطرت و توبه و… را از مصادیق سنت های الهی برشمرده است. [۱۸]
آیه وصف پیامبر و همراهانش در تورات و انجیل (۲۹)
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ ۗترجمه: محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد .
نویسنده تفسیر نور، ایمان به پیامبر به عنوان نخستین گام همراهی با او ، ایمان و کفر به عنوان معیار برای مهر و قهر در جامعه، عبادت سیره دائمی پیروان پیامبر را برخی از نکات آیه دانسته است. [۱۹]
آیات الاحکام
آیه ۲۷ سوره فتح از آیات الاحکام دانسته شده است.[۲۰]
«لَقَدْ صَدَقَ اللَّـهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّـهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا﴿۲۷﴾»
(خدا رؤياى پيامبر خود را تحقّق بخشيد [كه ديده بود:] شما بدون شكّ، به خواست خدا در حالى كه سر تراشيده و موى [و ناخن] كوتاه كردهايد، با خاطرى آسوده در مسجد الحرام درخواهيد آمد. خدا آنچه را كه نمىدانستيد، دانست و غير از اين، پيروزى نزديكى [براى شما] قرار داد.)
جمله «مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ» در این آیه به حلق و تقصیر، از آداب حج عمره اشاره دارد که به وسیله آن محرم از احرام خارج میشود. برخی از فقها این آیه را دلیل بر تخییر در مسأله تقصیر دانستهاند: محرم میتواند سر خود را بتراشد یا ناخن خود را بگیرد و جمع میان این دو واجب نیست.[۲۱]
آیه ۱۷سوره فتح یکی دیگر از آیات الاحکام است
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَىٰ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ ترجمه: بر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند).در این آیه حکم جهاد از معلولین که جهاد برایشان طاقت فرساست برداشته شده است با این بیان که حرج وگناهی برای شرکت نکردنشان در جهاد نیست که نتیجه اش این است که تکلیف جهاد برایشان مقرر نیست. [۲۲]
پاسخ به یک شبهه
با توجه به عصمت پیامبر(ص) از گناهان کبیره و صغیره پیش و پس از نبوت [۲۳] این شبهه پیش آمده که منظور از آیه لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ «تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد» چیست؟ امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان دو پاسخ داده است نخست این که منظور، گناهان امت است که به واسطه شفاعت پیامبر(ص) آمرزیده می شود. این پاسخ با برخی از روایات نیز تأیید میشود. پاسخ دوم از سید مرتضی است که ذنب به معنای گناهانی است که مشرکان در حق پیامبر روا داشتهاند مانند بیرون کردن او از مکه و مانع شدن از زیارت بیت الله الحرام و منظور از آمرزش این گناهان نسخ احکامی است که پیامبر را دعوت به صبر کرده است و با فتح مکه این آزار و اذیتها جبران و برطرف میشود. و اگر منظور از ذنب همان معنای مشهورِ گناه باشد رابطهای میان فتح و جهاد با آمرزش گناهان وجود ندارد. [۲۴]